دربیکرانها

کشاورزي يک مزرعه ی بزرگ گندم داشت.  زمين حاصلخيزی که گندم آن زبانزد خاص و عام بود. هنگام برداشت محصول بود. شبی از شبها روباهی وارد گندمزار شد و بخش کوچکی از مزرعه را لگدمال کرد وبه کشاورز، کمی ضرر زد. دربیکرانها...ادامه مطلب

به این سه حقیقت فکر کن،  بعد اگر دلت رضا داد، نوش جانت سفرۀ معصیت‼️ 1-اینکه تمام اعمالت را می بیند خداوند بدون شک: ان الله بما تعملون بصیر(بقره/۲۳۳) 2-اینکه 24 ساعته، فرشتگانی مجاورت هستند که ثبت و ضبط می کنند ریز و درشت خوب و بدت را؛ رسلنا لدیهم یکتبون(زخرف/۸۰) 3-واینکه اصلا از کجا معلوم؛ شاید بیخ گوشت نشسته باشد جناب دربیکرانها...ادامه مطلب

- هر چه فرزند آدم پیرتر می شود ،دو صفت در او جوان تر می گردد: حرص و آرزو. 2- ناداری بلاست، از آن بدتر، بیماری تن، و از بیماری تن دشوارتر، بیماری دل. 3- دل انسان همچون پری است که در بیابان به شاخه درختی آویزان باشد، از وزش بادها دائم در انقلاب است و زیر و رو می شود. 4- در رفتار با زنان از خدا بترسید و آنچه درباره آنان شای دربیکرانها...ادامه مطلب

 دل جز ره عشق تو نپوید هرگز     جان جز سخن عشق نگوید هرگز     صحرای دلم عشق تو شورستان کرد     تا مهر کسی در آن نروید هرگز دربیکرانها...ادامه مطلب

جانم از عشق تو می بخروشد

دلم از انده تو می جوشد

این همه نامهٔ حسرت خواند

و آن همه جامهٔ محنت پوشد

شخص رنجورم از دست فراق

زهر بر یاد تو چون می نوشد

شادم از عشق تو ، هر چند دلم

باغم عشق بجان می کوشد

گر بمانیم ز عشقت ، یارا

کس بسیم سره مان را نفروشد

دربیکرانها...

رو متیوس :شخصی به همسرش میگوید:."من عاشق تو هستم و بدون تو نمی توانم زندگی كنم "اما این نیست، گرسنگی است.شما نمی توانید در آن واحد هم كسی را دوست داشته باشید و هم بی تابانه نیازمندش باشید.عاشق واقعی كسی است كه معشوق خود را آزاد می گذارد تا خودش باشد.در عشق اجباری نیست..عشق یعنی امكان انتخاب به معشوق دادن.برای آنكه كسی یا چیزی را بدست آوری، رهایش كن! تاگور:*آسمان برای گرفتن ماه تله نمی گذارد ، آزادی خود ماه است كه او را پایبند می كندگابریل گارسا ماركز:*اگر كسی ترا آنطور كه میخواهی دوست ندارد ، به این معنی نیست كه تو را با تمام وجودش دوست ندارد!!!!!!!*دوست واقعی كسی است كه دستهای تو را بگیرد ولی قلب ترا لمس كند.ناپلئون :عشق وقتی به حرف عقل گوش می دهد که رفته باشدفرانسوازماگان :عشق تنها مرضی است که بیمار از آن لذت می برد دربیکرانها...ادامه مطلب

شعر اصلی کلاغ و روباه دوران دبستان   کلاغــــی به شاخــی شده جای گـــیر -------- به منـــــــــــقار بگرفته قــدری پنیریکـــی روبـــهی بــوی طــــعمـه شنــید--------به پیــــش آمـــــــد و مدح او برگزیدبگـــفتا ســـــــــلام ای کلاغ قــــــشنگ--------که آیی مرا در نظر شـــــوخ وشنگاگــــر راســـــــتی بـــــــــــود آوای ِتـــو--------به مانـــــند پـــــــــرهای زیبای تــودر این جـــنگل انــدر ســـــــــــمندر بُدی--------براین مــــرغ ها جـمله سرور بُدیز تـــعریفِ روباه شـــــــد زاغ ،شــــــــاد--------ز شــــــــــادی نیاورد خود را به یادبه آواز کـــــــردن دهــــــــان برگشــــود--------شــــــــکارش بیـــفتاد و روبه ربودبگفـتا که ای زاغ ایـــن را بـــــــــــــــدان--------که هر کس بُود چرب و شیرین زبانخـــورد نعمت از دولــتِ آن کــــــــــسی--------که گـــفتِ او گـــــــوشَ دارد بسیچنان چـــــــون به چــــــربی نطق و بیان--------گــــــرفتم پنیر ِ تــــــــورا از دهان اثر: ایرج میرزا + نوشته شده در  یکشنبه بیست و دوم اسفند ۱۳۹۵ساعت 14:51&nbsp توسط حسین  |  دربیکرانها...ادامه مطلب

مرا متبرك گردان تا عشق ورزيدن

و خنديدن را بياموزم

تا در همه موقعيت ها و شرايط

زندگي بخندم و بدانم

در هر آنچه روي ميدهد نيكي نهفته است...

دربیکرانها...

1)شما اکنون در حال خواندن این متن هستید2)شما متوجه شدید که این چه حقیقت مسخره ای بود!4) شما دقت نکردید که من شماره ی 3 را رد کردم!5) شما هم اکنون چک می کنید که آیا واقعاً 3 را رد کردید!6) شما دارید می خندید7)شما هم چنان در حال خواندن این نوشته هستید9) شما باز هم دقت نکردید که من هشت را رد کردم10)شما دارید چک می کنید و از برای اینکه دوباره این اشتباه را تکرار کردید می خندید + نوشته شده در  دوشنبه بیست و پنجم بهمن ۱۳۹۵ساعت 14:14  توسط حسین  |  دربیکرانها...ادامه مطلب

جانم از عشق تو می بخروشد

دلم از انده تو می جوشد

این همه نامهٔ حسرت خواند

و آن همه جامهٔ محنت پوشد

شخص رنجورم از دست فراق

زهر بر یاد تو چون می نوشد

شادم از عشق تو ، هر چند دلم

باغم عشق بجان می کوشد

گر بمانیم ز عشقت ، یارا

کس بسیم سره مان را نفروشد

دربیکرانها...